-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

تک پنجره

دوستان... 

در این شبها که تاریک و ظلمانیست 

تک پنجره ای برای دیدار یار باقیست 

کور سویی از نور می تابد غمی نیست 

همین یک رشته از نور برای دیدنش کافیست 

اگز این تک پنجره بسته شود  

گرچه عطرش در فضا جاریست...  

ولی این آغاز مرگ من در تنهاییست  

خدایا این عشق رویایست 

خدایا  لبخندش جادویست 

خدایا قلبم نورانیست  

خدایا هنوز امیدی باقیست

نگو که تقدیر من غم و تنهاییست

شاعر : هادی عابدین 

نظرات 1 + ارسال نظر
ساره پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1388 ساعت 02:57 ب.ظ http://asemanshare.parsiblog.com

سلام
درباره ی احساسی که تجربه ش نکردم نمی تونم نظر بدم
ولی قشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد