-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

یاد یار

خدایا دل هوای یار می کند هنوز

نام او را گاهی صدا می کند هنوز 

می کند مشق عشق و نام یار

دل بی هواس من بی اختیار

یادگار های او  جا مانده 

دل از این عشق وا مانده

یاد صحبت های  شیرین و بسیار او   

قدم های مانده تا لحظه ی دیدار او

یاد عشق و نفس های عاشقی

نم نمک باریدن ها از جدا افتادگی

یاد طعم دلچسب  دلدادگی

روزهای خوش و دیوانگی

یاد دل سپردن ها و سادگی 

خدایا من و غم و آوارگی

صدای شکستن دل می آید به گوش

نوای خنده هایش  می آید به گوش

در مرام ما عشق طوفان است هنوز

قایق دل در این طوفان رهسپار است هنوز 

شاعر : هادی عاشق

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی چهارشنبه 13 آبان 1388 ساعت 03:55 ب.ظ

دیگه شعرهات مال مریم نیست؟
عاشقی یا ازش متنفری؟
تغییرات قشنگی دادی.

برای رهایی راهی جز تنفر نیست - وقتی راهی باقی نیست

مریم چهارشنبه 13 آبان 1388 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.yekdelebarani.blogsky.com

من وبلاگ شمارو خیلی دوست دارم

مهدی پنج‌شنبه 14 آبان 1388 ساعت 03:06 ب.ظ

من هم به محبوبم نرسیدم اما همچنان دوستش دارم.
اگه عاشق واقعی باشی متنفر نمیشی بلکه آزادی رو هدیه میدی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد