-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

هجران

ناله ز درد هجران وای از غم جدایی 

فکرت فتاده در سر وای از روز آشنایی 

وای از شب فراق و اندوه بی تو ماندن   

دل کندن از تو دلبر دارد چه ماجرایی

گر شام هجر و دوری هرگز سحر ندارد  

ماه تو در شب دل دارد چه دل ربایی 

ای نازنین گل من گفتی خداحافظ اما  

با یاد تو گردد مرغ دلم هوایی

اولش

اولش فکر نمی کردم که دلم رو برده باشه 

یا که دلم گول چشای روشنش رو خورده باشه 

اما نه گذشت و دیدم که دلم دیوونه تر شد 

 به تو گفتم و دل تو از قصه ی من با خبر شد 

غم

روحی که در درد پخته شود آرام می گیرد احساسی که در هیچ گوشه ای از هستن آرام نمی تواند یافت آرام می گیرد کسی که می داند کسی از راه نخواهد رسید به یقین می رسد . غم هنگامی بی آرامت می کند که دلواپس شادی هم باشی...آرامش غمگین ! ..سکوت بر سر فریاد ! ...سکونت گرفتن در طوفان ! 

نوشته ی دکتر علی شریعتی 

 .هبوط