-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

آخرین نامه

زیبا ترین لحظه ی زندگی من ،مریم 

 سلام

خداوند هر روز خلقتی نو می کند و من می پنداشتم من و تو با بهره گیری از تجارب ارزشمند گذشته که در دفتر خاطراتمان ثبت گردیده، می توانیم دگرباره آغاز کنیم وگمان می کردم  تو، فرشته ی مهربان من فرصت این شروع دوباره را به من می دهی اما...،

می دانی که مخالفتی با خواسته هایت ندارم و خواسته های تو خواست من و برایم قابل احترام است  اما اگر این موضوع بهانه ای بود برای نبود من در تقدیری که  برای خود رغم زدی، با قلبی شکسته ،چشمانی خیس و با کوله باری از غم و اندوهی سنگین به همراه زخمی کهنه که جز با وصالت التیام نخواهد یافت در ادامه راه زندگی گام خواهم برداشت ، من به عهد و پیمان خویش وفا کردم و در ادامه راه پرفراز و نشیب زندگی با  آغوش گرم تابش آفتاب و بوسه های نسیم و گریه های آسمان و لبخند گلهای بهاری در کنار ت خواهم بود.

اگر روزی خواسته ام را خواستی روزی که دیر نباشد و دیر نیست، روزی که سهمی کوچک از قلبت داشته باشم روزی که معنی عشق را با تمام وجود احساس کردی  

به سراغم بیا  

زیر درخت عاشقی کنار نهر امید در کنار پرستو ها منتظرت هستم

عاشق جاوید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد