تمام درد من این است دلم پیش دلت گیر است
برای با تو بودن هم،کمی تا قسمتی دیر است
دلم از غصه ات بانو،جدا افتاده از سینه
غزالِ سرنوشت ما،اَسیر دست تقدیر است
کجایِ قصه می گوید تو عاشقتر زمن باشی
چرا این را نمی فهمی دلم از زندگی سیر است
نمی سازد به چشم من،دگر این اشک های شور
لبم خاموش و تبدار است شبم تاریک و دلگیر است
غریب و بی کسم انگار،در این دنیای وارونه
غزل هم مثل من بانو، کمی تا قسمتی پیر است
همسایه 4آبان88 سایت شعر نو