-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

یه دل دارم

یه دل دارم خدا داره
زمین داره ، هوا داره
میون دریای غمش
کشتی و نا خدا داره
یه دل دارم ترک داره
ترس و یقین و
شکداره
رو بام برفیش ، همیشه
یه دنیا بادبادک داره
یه دل دارم وفا داره
یه طاقی از طلا داره
تو بهترین جاش یه دونه
قصرو یه پادشا داره
یه دل دارم نگین داره
هوا داره ، زمین داره
تو دریای پر از غمش
قایق و سرنشین داره
یه دل دارم غصه
داره
قفلای سربسته داره
از اونا که میان می رن
یه عالمه قصه داره
یه دل دارم ، خیال داره
عین پرنده ، بال داره
زخمیه اما زخماشم
تماشا داره ، فال داره
 یه دل دارم درد داره
زمستون سرد داره
رنگ بهار و ندیده
خزونای زرد داره
یه دل
دارم شیشه داره
تبر داره ، تیشه داره
آرزوهایی که شاید
یه روزی وا می شه داره
یه دل دارم دعا داره
خوبی داره ، خطا داره
خودش می گه تو این زمون
این دل کجا بها داره
یه دل دارم صدا داره
شادی که نه ، بلا داره
یه جاش کویری یه جاش ابر
هر کدومو جدا
داره
یه دل دارم جونون داره
سرخی رنگ خون داره
عاشقه و خودش می گه
هر چی داره از اون داره
یه دل دارم دونه داره
لاله داره پونه داره
طفلکی فهمدیه که یه
صاحب دیوونه داره
یه دل دارم دیدن داره
دیوونگیش چیدن داره
جوریه حالش که فقط
یه دنیا
پرسیدن داره
یه دل دارم دریا داره
کویر داره ، صحرا داره
دنیای ما ، هیچه پیشش
واسه خودش دنیا داره
یه دل دارم ، بارون داره
لیلی داره ، مجنون داره
ناخونده توش زیاد میاد
اون همیشه مهمون داره
یه دل دارم سفر داره
خنده براش ضرر داره
گوش ندادن به تپشش
خیلی جاها خطر داره
یه دل دارم ، اگر داره
رو همه چی اثر داره
خودم تعجب می کنم
از همه چی خبر داره
یه دل دارم حباب داره
تشنه که می شم ، آب داره
گاهی یه چیزایی می گه
می گه بکن ، ثواب داره
یه دل دارم پری داره
ونوس و مشتری
داره
زیر پاهای اسم اون
فرشای مرمری داره
یه دل دارم اسیر داره
کارش یه جایی گیر داره
برای خاطرات من
صندوقی از حریر داره
یه دل دارم ماه داره
بیراهه و راه داره
اندازه ی ابرای سرد
دردسر و آه داره
یه دل دارم آتیش داره
تو ابرا قوم و خویش
داره
نه راه پس مونده براش
نه طفلی راه پیش داره
یه دل دارم رقیب داره
فراز داره ، نشیب داره
با اینکه آدم نشده
کلی درخت سیب داره
یه دل دارم که غم داره
یه عمره اونو کمداره
وقتی که رفته ، وقتی نیست
بی خود چرا بگم داره
یه دل دارم فقط دله
قایق عشقش تو گله
غروبا بیشتر می گیره
اما همیشه غافله
یه دل دارم اما می گه
غلط نوشتی ، ننویس
تو خیلی وقته که دادیش
اونیو که حالا پیش تو نیس
راس می گه ، عاشقم دیگه
عاشق و کلی بی حواس
اصن یادم نبود که دل
پیش خودم نیست و کجاس
خلاصه که
اون لغتی
که یکیه با دو تا حرف
چیزیه که نداشتنش
بیشتر واست می کنه صرف
از ته دل ، نه ، نمی گم
ولی اگر که دل نبود
دروغ چرا ، تو دنیامون
انقدر غم و مشکل نبود
پیش روی دلم می گم
توهین نباشه به دلا
خوش به حال بی خیالا
خوشا به
حال عاقلا 

 

شاعر : مریم حیدرزاده
 

و پس از سالها

به نام یزدان پاک پادشاه خوبان  

و سلام بر فرشته ی مهربان او مریم 

منم 

تبعید شده ای روی زمین  

کسی از جنس خاک  

آنکه بر فرشته ای دل بست 

ساکن افلاک 

مهربان با که گویم شرح این درد و این اشتیاق  

که کشاکش ایام و گرماگرم روزگار  

خللی بر درخت تناور عشقت وارد نساخت 

زیبا مهرت عمیقا در جانم ریشه دوانده 

کمر بر بستم در پستی بلندای روزگار 

در عرق ریزان کار به فراموشی سپارم  

این دلبستگی را 

اما با که گویم که ندیدنت ُ نشنیدنت و نبوییدنت 

نیز اثری بر جادوی نگاهت نکرد 

بر این گمان خام بودم  

که مهرت را با مهر دیگری جایگزین کنم 

اما کسی را لایق نیافتم 

و با که گویم  

که اینک غمینم و پژمان 

نالان از درد زخم فراق 

سردرگم و پریشان حالُ طاقت از کف داده 

بغض راه گلو بسته و  

یاد تو زنده تر از همیشه 

با که گویم این احوال زار 

و این راز جاویدان جز تو ای محرم راز و سنگ صبورم 

که آرام گیرد این دل خسته  

به بیان این درد کهنه 

ای دوای درد خرابم خراب 

که می فهمد حال عاشق را جز معشوق 

هزاران بار توبه کردم از این عشق  

که برای من زیاد است زیاد 

ای فرشته ی آرزو ها  

کاش برآورده می کردی این یگانه آرزوام 

وصال را 

منم آن فراموش شده  

آنکه از میوه ی ممنوعه خورده 

و نوشت 

منم 

تبعید شده ای روی زمین  

کسی از جنس خاک  

آنکه بر فرشته ای دل بست  

  

نوشته ی : هادی عاشق