-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

دیوونتم،

شب شده ساکته دوباره خونه
میگرده دل دنبالِ یک بهونه
میگرده باز گنجه خاطراتو
پیِ یه حرف ناب و عاشقونه
عکس تو رو باز میذاره روبروش
که تا تهِ شب واسه تو بخونه
دلم تو التهابه که چه جوری
قدرِ چشای نازتو بدونه
تو عصری که قحطیِ عطر یاسه
اما به جاش دوسِت دارم گرونه
کافیه اسمتو یه جا ببینم
تا حس شعرم بزنه جوونه
من نمیتونم بگم اندازه شو
اینو فقط شاید خدا بدونه
محاله که عشق ما رو ندونن
برو سوال کن از گُلای پونه
اگه بخوان خیلی کم از تو بگن
میگن همون که خیلی مهربونه؟
بیخبری تو ولی از حالِ من
میندازم اینو گردنِ زمونه
چقد حسودیم میشه وقتی همه
بهم میگن دلِ تو پیش اونه؟
من خودمو باز میزنم به اون راه
میگم بیارید واسه من نشونه
اما تا کی فریب بدم دلم رو
اون داره کلّی آدرس و نشونه
مهم ولی تویی که اسم نازت
با من یه جایی پشت آسمونه
اونا نمیدونن ستاره هامون
دوتاس ولی توی یه کهکشونه
اینو بخون تا دوباره بدونی
دیوونتم، دیوونتم، دیوونه 

شاعر : مریم حیدرزاده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد