-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

-<@ღ مریم پاییزی من ღ@>-

به اسمت می رسم،می لرزه قلبم، نمی دونی چه حالی داره بی تو

سکوت

دیگر برای زندگی دیر است، باور می کنی؟
این دل برای عاشقی پیر است، باور می کنی؟
شب گفته بودی عشق را در آسمان پیدا کنم...
چشم میان گریه زنجیر است، باور می کنی؟
حتی درون دفترم دیگر نمی جنبد کسی...
دل با سکوت خانه درگیر است، باور می کنی؟
دیگر نگو این خواب را در کوچه ها دزدیده ام!
خوابی دگر در حال تعبیر است، باور می کنی؟
***
اینجا غزل می ماند و صد دفتر و صد خاطره...
چشم از غزل های دگر سیر است، باور می کنی؟؟؟ 

شاعر : هادی زیلابی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد