باور نمی کنم که به آخر رسیده ایم
شاید که ناشیانه به باور رسیده ایم
این سرنوشت شوم نفس گیر ما دوتاست
مایی که ابترانه به کوثر رسیده ایم!
گفتند کارد دسته ی خود را نمی برد
پس ما چگونه تا تهِ خنجر رسیده ایم؟
شب از شکوه تلخ زمستان شروع شد
روزی که برف آمد و ... بگذر،رسیده ایم
شانه به شانه پشت سر ناخدای گیج
در یک خلیج منگ به بستر رسیده ایم
حالا درست زیر نفس های آسمان
پشت در قفس به کبوتر رسیده ایم!
□
بانوی من ! دیار غزل بوسه دور نیست
یک پیچ پر تلاطم دیگر رسیده ایم
لطفا فقط زمان نفس های عاشقی
باور نکن که ساده به آخر رسیده ایم ...
شاعر : حامد بهاروند
سلام دوست عزیز سایت ما بروز شد
شما را به وبلاگ دختران کلیکی دعوت می کنم
وان شا الله حداقل 1 مورد از مطالب ما برای شما سودمند ومورد توجه باشد
بسیار علاقمندیم وبلاگمان را پیوند بزنید تا دیگران را از محبت وما را از دوستی خود بی نصیب نگزارید
موفق باشید
.:مدیر وبلاگ عسل:.
عنوان :دختران کلیکی
http://www.clickwoman.blogsky.com
حال من دست خودم نیست دیگه آروم نمی گیرم
دلم از کسی گرفته که می خوام براش بمیرم
باز سرنوشت و انتهای آشنایی
باز لحظه های غم انگیز جدایی
باز لحظه های ناگزیر دل بریدن
باز هم آخر راه و حس تلخ نرسیدن
...
خوش به حال مریمت که واسش این وبلاگو درست کردی
کاش بهم برسید
چرا شما به وبلاک من نمیاین؟؟؟؟؟؟؟؟